ساکنین اولیه تیرور از محلی که هم اکنون جز اراضی کشاورزی می باشد به محل کنونی کوچ نمودند که با آدرس جزئی محل قبلی مشخص می شود . تیرور قبلی که ساکنین معروف آن می توان به مشهدی محمد جمعه( مش مجمات ) ،علی غلام (علی غلوم )، دادخدا کربلای علی(داخداکلیعلی ) ، ، ملا محسن ، و فرزندان این چند نفر و اقرابا آنها می باشند اشاره نمود ؛ که هم اکنون در محل اراضی کنونی که فرزندان همین چند نفر می باشندمثل احمد مشهدی علی(احمدمشعلی )که مرحوم شده اند ، حسن قاسمی (حسن عباس ) رضا قاسمی (رضا علی غلام )مشغول زراعت می باشند
دلم تنگ است، نميدانم ز تنهايي پناه آرم كدامين سوی .
پريشان حالم و بي تاب مي گريم و قلبم بي امان محتاج مهر توست .
نميدانی چه غمگين رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون كودكی هستم ومعصومانه می جويم پناه شانه هايت را كه شايد اندكی آرام گيرد دل.
دلم تنگ است وتنهايي به لب می آورد جانم بيا تا با تو گويم از هياهوی غريب دل كه بی پروا تلنگر ميزند بر من و می گويد به من نزديك نزديكی به دنبال تو ميگردم ، به سويت پيش می آيم ، چه شيرين است پر از احساس يك خوشبختی نابم
تیرور از توابع بخش مرکزی میناب می باشد که در فاصله 25 کیلومتری غرب شهرستان میناب قرار گرفته است این روستا از نظر جغرافیایی جزئ دشتهای دامنه ای است و رشته کوههای فرعی زاگرس در شمال ، دریای عمان در جنوب آن قرار دارد و مرزهای شرقی شهرستان بندرعباس در سمت غرب آن و از شرق به روستای گوربند منتهی می شود فاصله اش تا مرکز استان 75 کیلو متر می باشد .
دلم مثل دلت خونه شقایق
چشام دریای بارونه شقایق
مثل مردن میمونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق
شقایق درد من یکی دو تا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
شقایق اینجا من خیلی غریبم
آخه اینجا کسی عاشق نمیشه
عزای عشق غصه اش جنس کوهه
دل ویرون من از جنس شیشه
شقایق آخرین عاشق تو بودی
تو مردی و پس از تو عاشقی مرد
تو رو آخر سراب و عشق و حسرت
ته گلخونه های بی کسی برد
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
دویدیم و دویدیم و دویدیم
به شبهای پر از قصه رسیدیم
گره زد سرنوشتامونو تقدیر
ولی ما عاقبت از هم بریدیم
شقایق جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون نه توی قصه ها بود
حالا از تو فقط این مونده باقی
که سالار تمومه عاشقایی
شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق
اگر ایران به جز ویرانسرا نیست من این ویرانسرا را دوست دارم.
اگر تاریخ ما افسانهرنگ است من این افسانهها را دوست دارم.
نوای نای ما گر جانگداز است من این نای و نوا را دوست دارم.
اگر آب و هوایش دلنشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم.
به شوق خار صحراهای خشکش من این فرسودهپا را دوست دارم.
من این دلکش زمین را خواهم از جان من این روشنسما را دوست دارم.
اگر بر من ز ایرانی رود زور، من این زورآزما را دوست دارم.
اگر آلوده دامانید، اگر پاک من ای مردم، شما را دوست دارم.